کد خبر: 18961118
تاریخ انتشار: یکشنبه 20 دي 1394
خانه » سایت های خبری » تاریخ انقلاب » هزار توی زنان دربار؛ فریده دیبا چگونه والاحضرت شد
نسخه چاپی
ارسال به دوستان

تاریخ انقلاب - «... راستی این درویش خانم، می دانی بهترین سرویس غذاخوری مرا برده است؟ به جا نیاوردم. فرمودند فریده دیبا، مادر شهربانو، بهترین سرویس غذاخوری که داشته ام به خانه خودش برده است. عرض کردم با اجازه چه کسی؟ فرمودند نمی دانم. (خیلی با عصبانیت) عرض کردم، عصبانیت ندارد، از نو سفارش می دهیم. فرمودند آن شرکت در دانمارک به کلی برچیده شده است.»

به گزارش چی 24 به نقل از تاریخ انقلاب:

******

فریده قطبی فرزند باقر امجداالسلطان در سال ۱۲۹۰(۱) هـ.ش ـ در تهران به دنیا آمد. وی پس از سپری نمودن تحصیلات ابتدایی از مدرسه ژاندارک دیپلم گرفت و در سال ۱۳۱۵ هـ.ش با سهراب دیبا ازادواج کرد و در سال ۱۳۱۷ اولین و آخرین فرزند آنان به نام فرح به دنیا آمد.

سهراب دیبا ـ پدر فرح ـ اصالتاً اهل آذربایجان بود. او تحصیلاتش را در ایران، مسکو و پاریس به پایان رساند و در ارتش استخدام شد و در درجه سروانی به علت ابتلا به بیماری سل درگذشت. فریده دیبا ـ مادر فرح ـ پس از فوت شوهر ازدواج نکرد و چون فریده فقیر بود با برادرش محمدعلی قطبی زندگی می‌کرد. این خواهر و برادر اهل رشت بودند. و قطبی نیز زندگی او را تأمین می‌ کرد.

فریده تنها فرزند خود به نام فرح را نیز همراه داشت که قطبی خرج او را هم می داد، البته خیلی فقیرانه. همسر قطبی به نام لوئیز از ایل بختیاری بود و آنها دارای یک پسر به نام رضا بودند. پس از فوت شوهر فریده تا ازدواج فرح با محمدرضا، این جمع با هم زندگی می کردند و یک خانواده را تشکیل می دادند. قطبی پدر تنها نان آور خانواده بود که شغلش مهندسی ساختمان بود و گاهی کاری به او رجوع می شد و درآمد کمی داشت ولی به هرحال با درآمد کم باید می ساخت.

این جمع پنج نفره با هم زندگی می کردند تا اینکه قطبی پسرش را برای تحصیلات عالیه به پاریس اعزام کرد و رضا علیرغم پول کم با سختی موفق شد تحصیلات خود را در پلی تکنیک پارس به پایان رساند و همان دوره ای را طی کند که صفی اصفیا و سرتیپ ریاحی طی کرده بودند.(۲)

ازدواج دختر، گشایش بخت مادر   

محمدرضا پهلوی پس از اینکه از نازایی ثریا مطمئن شد درصدد برآمد تا او را طلاق دهد و در سال ۱۳۳۶ او را طلاق داد(۳) و دربار ایران رسماً طلاق ثریا را اعلام کرد. محمدرضا پهلوی در جستجوی ازدواجی دیگر بود تا فرزند خلفی برای پدرش ـ رضاخان ـ باشد.(۴) پس از مدتی و شایع شدن اخبار و گزارش های گوناگون و گاهاً متناقض، فرح دیبا ـ دانشجوی مدرسه معماری پاریس ـ در مسیر شاه ایران قرار گرفت و با وساطت اردشیر زاهدی این دو به هم معرفی و آشنا شدند. پس از مذاکرات ابتدایی ارتباط زن و شوهر آینده شروع شد تا بررسی های لازم صورت گیرد. دربار ایران موضوع ازدواج محمدرضا با فرح دیبا را اعلام نمود. با ازدواج فرح با محمدرضا، او از خانه مادری به دربار راه می یافت. مقدمات جشن عروسی آماده گردید و در آبان ۳۸ با هم ازدواج کردند.

این ازدواج نه تنها مسیر زندگی فرح، بلکه خانواده و نزدیکان و اقوام او را نیز عوض کرد. خانواده دیبا و قطبی به ناگاه خود را در دربار و طبقه ای برتر یافتند. تغییر این موقعیت اجتماعی تحولات شگرفی را به دنبال داشت که مهمترین آن برخورداری از امتیازات ویژه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و... بود که آنان را از طبقات دیگر متمایز می کرد. خانواده فرح در موقعیت جدید هرکدام به پُست و مقامی رسیدند. و با سفارش فرح امتیازات پولسازی کسب کردند. ارتشبد سابق حسین فردوست در خاطراتش وضعیت جدید دیباها را چنین بیان می‌ کند:

«با ازدواج محمدرضا با فرح دیبا، یکباره وضع این خانواده فقیر دگرگون شد. از سراسر کشور هرچه «دیبا» بود با شجره نامه به کاخ مراجعه کردند و او نیز همه را به عنوان «دیبا» پذیرفت که تعدادی نبودند! قطبی (پدر) مقاطعه کاری های سازمان برنامه را منحصر به خود کرد و با کمک اصفیاء که در آن زمان رئیس سازمان برنامه بود؛ با ۲۵% استفاده به افراد دیگر واگذار می کرد. بدین ترتیب ظرف ۲ ـ ۳ سال ثروت او به میلیاردها تومان رسید. فرح نیز چپاول کرد و «دیبا»های واقعی و قلابی همه چپاول کردند و تعدادشان در تهران که مهم های آنها بودند و جمعه ها به کاخ دعوت می شدند، به ۲۵۰ رسید. همه دیباها به سازمان برنامه و دریافت مقاطعه های بزرگ روی آوردند و برای دیگران چیزی نماند جز اینکه با پرداخت ۲۵% به خانواده «دیبا» دست و پایی کنند و مقاطعه ای بگیرند. در میان اینها به خصوص فردی بود به نام مهندس دیبا که واقعاً غوغا کرد. اطلاع دقیق دارم که فقط مهندس قطبی (پدر رضا قطبی)، مجید اعلم (دوست شب و روز محمدرضا) و مهندس دیبا (یک جوان حداکثر ۳۵ ساله) حدود ۸۰% مقاطعه های بزرگ کشور را از سازمان برنامه اصفیا و مجیدی می گرفتند و با ۲۵% حق و حساب به دیگران می دادند.»(۵)

یکی از این دیباها، فریده مادر فرح بود. و از امتیازات متعددی برخوردار شد که در ادامه به مباحث عمده آن می پردازیم.

از خیاطی تا دربار پهلوی

با ازدواج فرح ـ یگانه فرزند فریده ـ او نیز تنها شد. لذا فرح برای رفع تنهایی خود و مادرش ـ او را به دربار آورد تا برایشان دلتنگی پیش نیاید. فریده و فرح موقعیت خود را فرصتی برای جبران مافات یافتند و تمام تلاششان را برای بهره وری و برخوداری هرچه بیشتر نمودند. فریده در دوران قبل از ازدواج فرح، درآمد مختصری نیز از راه خیاطی داشت که با وضعیت جدید زیبنده ی مادر بزرگ ولیعهد نبود که از راه خیاطی امرار معاش نماید یا حتی دست به سیاهی و سفیدی بزند، برای همین تماماً به استراحت و تفریح و خوشگذرانی پرداخت تا خستگی چندین و چند ساله را از تن بزداید. اگرچه بهره وری از زندگی مرفه و همراه با آسایش و راحتی قابل تصور است اما تن پروری، ولخرجی، لاابالیگری و اشرافی گری و چوب حراج زدن به سرمایه ها و خزانه مردم کاری نابجا و از سر سیری بود که درباریان به آن پرداختند. آنچه این بازی ها، تاراج ها، غارتگری ها و هزینه های نجومی و غیرقابل تصور را به نقطه غیرقابل تحمل و به افلاس کشیدن خزانه کشور می رساند رقابت ها، چشم و هم چشمی ها، حسادت ها و بخالت ها، زیاده خواهی ها، سبقت درباریان از یکدیگر در تاراج منابع ملی و خزانه مردم و دولت بود. زنان و مردان درباری برای بهره مندی هرچه بهتر و بیشتر و سبقت جویی از دیگران، دنبال هزینه هرچه بیشتر بودند نمونه این رقابت ها مجادلات دیباها و پهلوی ها بود. ملکه مادر چشم دیدن دیباها را نداشت. فریده دیبا نیز از ملکه مادر و خواهرهای شاه دل پُری داشت که نتیجه آن برداشت های هرچه بیشتر از منابع مالی و ارزی کشور بود. به این خاطر دیباها خود را صاحب حقوق می دانستند که مادر ولیعهد از آنان بود و مستحق بهره مند شدن از خوان گستره ی ایران. لذا تا توانستند بیت المال را چپاول کردند. جالب اینکه با مطالعه کتاب خاطرات دیباها و پهلوی ها متوجه این مطلب مهم می شویم که هریک غارتگری طرف دیگر را دلیل سقوط رژیم می داند. در این قسمت مروری بر اقدامات گوناگون فریده دیبا در بهره مندی از بیت المال ایران و زندگی سراسر اشرافی او می کنیم.

فرح پهلوی با تولد اولین فرزندش ـ رضا‌ ـ که عنوان ولیعهد به خود گرفت موقعیت خود را در دربار پهلوی تثبیت نمود. او مادر ولیعهد بود و دستوراتش در وزارتخانه ها و سازمان ها بدون مخالفت اجرا می شد! و تنها چیزی که او را محدود می کرد استبداد محمدرضا شاهی بود که گاهی اوقات با زیاده خواهی های فرح مقابله می کرد. فرح با سوءاستفاده از این موقعیت به نام کارهای اجتماعی دست به اقدامات گوناگونی زد و به تأسیس سازمان ها و نهادهای به اصطلاح خیریه اقدام کرد که جملگی برای اشتغال دیباها و چپاول آنان و عوام‌ فریبی و بهره برداری تبلیغی و رسانه ای برای تقویت و استحکام رژیم پهلوی بود. فریده دیبا نیز به تأسی از دخترش با همان اهداف و برنامه ها البته در مقیاس کوچکتر دست به اقداماتی زد تا خودرا همراه و همدوش دخترش در کمک به محرومان معرفی نماید. به همین دلیل در تعدادی از سازمان های تحت نظر فرح دارای مسئولیت بود. سند دربار پهلوی مناصب فریده دیبا را اینچنین برمی شمرد:

۱. قائم مقام بنگاه حمایت مادران و نوزادان.

۲. قائم مقام مرکز طبی کودکان

۳. قائم مقام جمعیت ملی مبارزه با سرطان.

۴. عضو شورای عالی مرکز طبی کودکان.

۵. قائم مقام جمعیت بهزیستی و آموزشی فرح پهلوی.

۶. قائم مقام سازمان ملی انتقال خون ایران.

۷. قائم مقام جمعیت شیر و خورشید.(۶)

فریده دیبا در این سال ها، دوران میانسالی را پشت سر گذاشته و وارد دوره ی پیری شده است. آیا یک پیرزن توان قائم مقامی هفت سازمان را دارد؟ در حالی که همگی این نهادها نیاز به تحصیل و تخصص داشت که فریده دیبا سواد قابل قبولی برای چنین مناصبی را نداشت. مگر اینکه چنین تصور شود که اصل پایه گذاری سازمان های فوق برای صرف بودجه، پولسازی و تأمین منصب برای نزدیکان و استفاده تبلیغی از آنها بود. اما فریده اهداف دیگری نیز داشت که قبول چنین مناصبی برای آن اهداف و برنامه ها و اجرایی کردن طرح هایش لازم بود. داشتن مسئولیت رسمی، اختیار تصمیم گیری و تصمیم سازی راجع به تمام امکانان آن سازمان را به فرد می داد و فریده نیز با این محمل می توانست افراد مورد نظرش را در سازمان های تحت مدیریتش منصوب نماید که به نوبه خود، آنها نیز به نان و نوایی برسند. امتیاز دیگر، بهره مندی از مزایای شغلی و مدیریتی و چنگ انداختن بر منابع ارزی و ریالی سازمان های مورد نظر بود. او بدین وسیله می توانست به بهانه مأموریت اداری به سفر خارجی برود و دور دنیا به تفریح بپردازد و صورت رسمی به آنها بدهد و زهینه های سفر را بر آن سازمان تحمیل نماید. لذا دادن مسئولیت های مختلف بیشتر با این اهدف صورت می گرفت.

سفرهای خارجی برای تردماغی درویش خانم!

فریده دیبا در طول حضورش در دربار پهلوی سفرهای زیادی در داخل و خارج کشور داشت؛ ولی در بیشتر سفرهای فرح نیز با او همراه بود. سفرهای داخلی فریده مثل اکثر درباریان، به مناطق خوش آب و هوای مناطق شمالی کشور بود یا سفر به جزیره کیش که در ایام تعطیلات نوروزی صورت می گرفت.

او در مازندران هم کاخی داشت که بیشتر در تابستان از آنجا استفاده می کرد. اما سفرهای خارجی او متعدد و مستمر بود. فریده دیبا قبل از ازدواج دخترش از ایران خارج نشده بود اما با ملکه شدن فرح او نیز این فرصت را به دست آورد که به اقصی نقاط جهان سفر نماید. او معمولاً در سفرهای دست جمعی خانواده شاهی به «سن موریتس» در زمستان حضور داشت که تمام هزینه این سفرها توسط دربار تأمین می شد. سفرهای رسمی و شخصی وی به کشورهای مختلف معمولاً با هزینه دولت انجام می گرفت. این سفرها یا به دلیل علاقه خود شخص و یا به بهانه دعوت دیگر کشورهایی که با رژیم پهلوی ارتباط داشتند صورت می گرفت. سفرهای او نیز همچون سایر سفرهای درباریان عمدتاً با همراهان زیاد انجام می گرفت که هزینه ها را بالا می برد. در یکی از این دعوت نامه ها آمده است:

«حضور مبارک سرکار علیه بانو فریده دیبا

با کمال احترام معروض می دارد: در مورد دعوتنامه همسر حضرت رئیس جمهوری هند از سرکار علیه برای مسافرت به آن کشور همان طور که مقرر فرموده بودند: به سفارت هند اطلاع داده شد که سرکار علیه از ۱۶ تا ۲۳ اکتبر ۱۹۷۳ به هند مسافرت خواهند فرمود و مراتب را به همین نحو به استحضار همسر حضرت رئیس جمهور هند خواهند رساند. برنامه این سفر بدین شرح اعلام شد:

۱. روز اول ملاقات با خانم گری رئیس جمهور هند.

۲. روز دوم ملاقات با خانم ایندیراگاندی نخست وزیر و سپس بازدید از مرکز صنایع دستی موزه هند در دهلی نو

۳. روز سوم بازدید از یکی از دهات نزدیک شهر دهلی

۴. روزهای چهارم و پنجم سفر به آگرا واقع در ۱۶۰ کیلومتری دهلی و بازدید از تاج محل و سایر نقاط دیدنی آنجا و سپس به جیپور و قلعه امیر و آثار تاریخی دوره مغول.

۵. روز ششم سفر به بمبئی و روز هشتم به پونا و در ادامه سند ذکر شده: هرگاه سرکار علیه مایل باشند توقف خود را در هند برای مدت بیشتری ادامه دهند با خوشوقتی آماده اند برنامه دیگری مثلاً برای مسافرت در جنوب هند و دیدار از شهر Mysore که بخصوص از لحاظ دو معبد مهم هند و به اسامی HALddid و BElur مربوط به قرن ششم معروف می باشد تنظیم نمایند.»

مطالعه موارد فوق نشان می دهد سفری هشت روزه تنها برای تفریح و بازدید از مناطق تاریخی و خوش آب و هوا صورت گرفته که برای خانم فریده دیبا به قولی تردماغی ایجاد نماید.(۷)

همراه داشتن تعدادی از دوستان و اقوام هزنیه سفر را بیشتر می کرد. سندی درباره ی هیأت همسفر فریده دیبا به مغرب می نویسد:

«جناب آقای خوانساری معاونت محترم وزارت امور خارجه

بانوانی که افتخار همراهی سرکار علیه بانو دیبا را در این مسافرت دارند به شرح زیر می باشند:

۱. بانو پروانه قریب همسر رئیس کل تشریفات شاهنشاهی

۲. بانو افسر صدری همسر استاندار فارس

۳. بانو لیادُخت سام همسر استاندار اصفهان

۴. بانو مهین هاشمی‌ نژاد همسر فرمانده گارد شاهنشاهی

۵. خانم دکتر لوسیا پیرنیا

۶. خانم نسرین امیرطهماسب

۷. دوشیزه عذرا صادقیان»(۸)

خریدهای انبوه و دادن مهمانی های متعدد با لیست بلند بالایی از مدعوین در طول مسافرت، هزینه سفرها را به مراتب سنگین تر می کرد، دربار پهلوی درباره دادن مهمانی فریده در سفر به اسپانیا می نویسد:

«سرکار علیه بانو فریده دیبا در چند روز اقامت در اینجا از نقاط دیدنی مادرید دیدن فرمود. و شب سوم ورود ضیافت مجلسی با شرکت اعلیحضرتین پادشاه و ملکه سابق بلغارستان و علیاحضرت ملکه سابق آلبانی و والاحضرت پرنس قفقاز و اغلب سفیران و مقامات عالیرتبه اسپانیا و بانوان در سفارت شاهنشاهی برگزار شد که قسمتی از صورت هزینه این سفر ۳۸۵۰ دلار ذکر گردید.»

اما مخارج کمرشکن سفرهای این چنینی تمام شدنی نبود و گاهی اوقات تأخیر در پرداخت طلب فروشندگان و سرویس دهندگان سفرها باعث آبروریزی نیز می شد. متن این سند که درباره ی سفر فریده به اسپانیا است را بخوانید:

«ریاست محترم تشریفات کل شاهنشاهی(۹)

محترماً به عرض مبارک می رساند: به طوری که استحضار دارند در مهرماه سال جاری اینجانب در رکاب سرکار علیه بانو دیبا به کشور مغرب و از آنجا به کشور اسپانیا عزیمت نمودم. هنگام ورود به شهر مادرید سرکار علیه بانو دیبا مقرر فرمودند چون مقداری از لوازم و چمدان ها مورد نیاز نیست قبلاً به وسیله هواپیما به تهران ارسال شود. در اجرای اوامر جهت ارسال ۳۱ عدد چمدان به وزن ۵۵۱ کیلو اقدام لازم به عمل آمد. منتهی مقامات هواپیمایی (ایبریا) قبلاً مخارج حمل را مطالبه می نمودند در نتیجه با ضمانت سفارت شاهنشاهی ایران دستور حمل چمدان ها صادر گردید. شرکت ارفرانس هزینه مزبور را در وجه شرکت هواپیمایی ایبریا پرداخت و به حساب منظور نماید. اکنون سفارت شاهنشاهی ایران در مادرید طی نامه ای اعلام نموده است که این پول (۷۶۳۴۷ ـ پزتا معادل ـ /۱۱۰۰ دلار) هنوز به شرکت هواپیمایی ایبریا پرداخت نشده و مرتباً از سفارت طلبکاری می نمایند. با عرض مرابت بالا و با توجه به اینکه تأخیر در تسویبه حساب هواپیمایی ایبریا برای سفارت ایران خوش آیند نیست استدعا دارد مقرر فرمایند در مورد پرداخت این بدهی اقدام لازم معمول و نتیجه را امر به ابلاغ فرمایند.»

محمدرضا پهلوی سفرهای اینچنینی فریده را برای تفریح و تردماغی برای خودشان و اطرافیان می داند. اسداله علم درباره مخارج سفرهای فریده دیبا می نویسد:

«در ضمن کارهای جاری صورت حساب مخارج سفر یک هفته ای سرکار علیه فریده خانم علیا حضرت شهبانو به غنا بود در حدود پانصد هزار تومان فرمودند، بسیار خوب بدهید، ولی این درویش خانم وقتی که تصمیم به این مخارج می گیرند، چرا درویش نیستند و چرا برای ما ناز می کنند؟ انسان یا یک چیزی می خواهد یا نمی خواهد. اگر می خواهند دیگر چرا دروغی بگوید نمی خواهم، ولی شما باید بفهمید و به من بدهید؟ عرض کردم به هر صورت سفرشان بی اثر هم نیست. خوب، بالاخره یک تبلیغاتی برای این است. فرمودند چه تبلیغاتی؟ مگر ما حالا احتیاج به این کارها داریم؟ البته اثرش یک تفریح و تردماغی برای خودشان و اطرافیان ایشان است.»(۱۰)

موارد غیرقابل تصور و گاهاً جنون آمیز در صرف پول های مردم ایران توسط درباریان انجام می گرفت که به چند مورد محدود نمی شد. استفاده از هواپیماهای اختصاصی که فریده دیبا در سفر به رومانی استفاده کرد نمونه ای از آن است.

هدایای فریده به خارجی ها

رژیم پهلوی به ویژه مسئولین عالیرتبه و درباریان به مدعوین خارجی هدیه می دادند و در سفرهایی که به خارج داشتند به سران کشوری که به آن سفر می کردند، نیز هدیه می دادند و این مسئله رویه ای قانونی به خود گرفت.(۱۱)

این هدایا گرانقیمت و عمدتاً طلا، نقره، برنز، قالی های ابریشمی و بهترین خاویار جهان بود و در بودجه دربار پهلوی ردیف مستقل برای آن تعریف شده بود، و به لحاظ تعداد، تنوع و تکرار آن قدر می باشد که تألیفی جداگانه می طلبد. فریده دیبا از طریق فرح بر خوان گسترده ایران دستی داشت و در این زمینه نیز گشاده دستی می نمود. در یکی از اسناد دربار پهلوی درباره هدایای سفر فریده دیبا می خوانیم:

شماره: ۲/۱۱۴(۱۲)

به عرض جناب آقای علم وزیر محترم دربار شاهنشاهی برسد

حسب الامر آن جناب وسایل سفر سرکار علیه بانو فریده دیبا به سنگال فراهم و هزینه های انجام شده به شرح زیر می باشد:

۱. وجه نقد تقدیمی                                                                  ۰۰۰/۵۰۰ ریال

۲. بهای ۱۵ سکه ۲ پهلوی طلا                                                               ۰۰۰/۳۶۰/۱ ریال

۳. مبلغ سه هزار دلار تراولز چک                                             ۰۰۰/۳۶۰/۱ ریال

۴. بهای ۵۰ سکه یک پهلوی طلا                                             ۵۰۰/۱۷۷ ریال

۵. بهای ۵۰ سکه نیم پهلوی طلا                                               ۰۰۰/۷۹ ریال

۶. بهای یک تخته قالی نائین گل ابریشم                                   ۰۰۰/۳۵۵ ریال

۷. بهای ۳ عدد سینی نقره                                                          ۷۵۰/۱۳۲ ریال

۸. بهای یک تخته قالیچه تمام ابریشم                                       ۰۰۰/۳۵۵ ریال

۹. بهای سه عدد قوطی سیگار رومیزی بزرگ                          ۳۸۰/۷۰ ریال

۱۰.بهای ۳ عدد قوطی سیگار رومیزی کوچک                        ۴۵۰/۴۷ ریال

۱۱. بهای ۵ عدد سنجاق سینه طلا فیروزه نشان                          ۰۰۰/۱۴۸ ریال

۱۲. بهای ۴ جفت دکمه سردست فیروزه نشان                          ۰۰۰/۴۶ ریال

۱۳. بهای ۵ کیلو خاویار                                                           ۰۰۰/۲۵ ریال

۱۴. بهای ۱۲ کیلو پسته                                                             ۲۸۰/۵ ریال

۱۵. عوارض گذرنامه ۶ نفر                                                      ۰۰۰/۶۰ ریال

۱۶. بهای ۶ بلیط هواپیما                                                           ۶۴۰/۸۲۱ ریال

که جمعاً مخارج انجام شده بالغ بر ۰۰۰/۳۱۸/۴ ریال می باشد استدعا داردچنانچه موافقت فرمایند وجه فوق از دولت مطالبه گردد.(۱۳)

سندی دیگر درباره هزینه هواپیمای اختصاصی فریده دیبا می نویسد:

پیرو نامه شماره ۱۵۱۵۷ مورخ ۲۴/۸/۵۵ به پیوست دو فقره صورتحساب مربوط به هزنیه بنزین هواپیمای اختصاصی (جت فالکون) حامل سرکار علیه بانو فریده دیبا مادر گرامی علیاحضرت شهبانو به مبلغ ۷۰۵ دلار که از سفارت شاهنشاهی ایران ـ بوخارست ـ واصل شده ارسال می گردد.(۱۴)

خرید انواع سنگ های قیمتی مثل: برلیان، الماس، زمرد، یاقوت، فیروزه و... یکی از تفریح های زنان درباری بود. آنان برای خرید هرچه بیشتر جواهرآلات با هم رقابت داشتند و هر کدام برای سبقت گرفتن از دیگران هزینه بیشتری می کرد تا بر او غالب آید. این گونه چشم و هم چشمی ها به ویژه در جشن ها و مراسم خودنمایی می کرد. جدای از رقابت های بچگانه و مسخره، خرید اشیای قیمتی حکم پس انداز نیز برای آنان داشت و می توانستند در ایام دربه دری و فرار از کشور از آن استفاده بهینه ببرند و به پول نقد تبدیل کنند و سهام بخرند و... فریده دیبا، با حمایت های مستمری که از طرف فرح پهلوی می شد در این زمینه نیز مطالبات بی پایانی داشت، در یکی از سفارشات او می خوانیم:

یک بسته حاوی دو گردنبد مرواردی و یک جفت مروارید مخصوص تهیه گوشواره به پیوست عودت داده می شود خواهشمند است بسته مزبور را به آقای Motejl مسترد فرمایید. یک جفت از مرواریدهای ارسالی مورد پسند سرکار علیه بانو فریده دیبا واقع گردید که برداشته شد و مبلغ ۱۰۹۰ دلار بهای آن نقداً پرداخت شد. رئیس کل تشریفات شاهنشاهی هرمز قریب.(۱۵)

بعضی دیگر از سفارش های او بدین شرح می باشد:

۱. یک جفت گوشواره مروارید اعلا کار دست برلیان مامک کاری شده به مبلغ ۱۰۰۰۰ تومان

۲. یک اویز برلیانت گرد پاک و سالم و بی عیب به وزن ۹۵/۳ قیراط ۱۲۰۰۰۰۰ ریال(۱۶)

۳. یک عدد گردنبد گوی طلای ۱۸ عیار با سنگ های جدید ۶۱۴۰۰۰ (۱۷)ریال

۴. یک عدد گردنبد گوی طلای ۱۸ عیار با سنگ های عقیق ۱۲۰/۱۳۳ ریال

۵. گردنبند آویز، دکمه سردست هشت فیروزه و یک ردیف یاقوت کبود ۱۱۰۰۰ ریال

۶. الله برلیانت با زنجیر طلای سفید ۴۰۰۰۰ ریال(۱۸)

۷. انگشتر مروارید درجه برلیانت مارکیز و گرد ۴۸/۳ قیراط ۱۲۵۰۰۰ ریال(۱۹)

فریده دیبا لوازماتی از طلا، نقره و برنز داشت و به طور کلی هزینه های او در نوع خود اشرافی و تجملی بود که از خزانه مردم ایران هزینه می شد.

کاخ های فریده؛ از مازندران تا پاریس

همان طور که قبلاً ذکر شد، فریده دیبا به همراه فرح به دربار آمد و در کاخ رضاشاه مستقر شد. اگرچه در ابتدا برای ساخت کاخی جدید برنامه ریزی نکرد اما حواشی اقدامات او در این زمینه مبالغی به مراتب بیشتر از هزینه چندین کاخ را شامل می شد. خرج های او برای تعمیر کاخ و سفارشات او برای ساخت کاخ در کنار دریا در شمال و خانه ی پاریس و... بالغ بر میلیون ها تومان می شد. هزینه های اینچنینی فریده به قدری بالا بود که باعث ناراحتی شاه و مسئولین مالی دربار و شخص علم گردید. به نحوی که مسئول مالی دربار پهلوی پس از چندین و چند بار تعمیر و افزایش بنای کاخ فریده، در پی نوشت یکی از اسناد و درخواست فریده از سر استیصال می نویسد:

«امور مالی دربار شاهنشاهی، تلفنی به جناب آقای کامبیز آتابای اطلاع دهید والله بالله سر گنج طلا ننشسته ایم و سوای بودجه معین، محلی برای تأمین ندارم. شما را به خدا رحمی کنید و با ما همکاری نمایید و نگذارید آبروی دستگاه برود. در هر حال این هزینه را یادداشت کنید. هزینه درخواستی فریده به شرح ذیل، می باشد:

به امور مالی دربار شاهنشاهی

موضوع: ترمیم سرویس بهداشتی کاخ سرکار علیه فریده دیبا (مجاور کاخ)

حسب الامر سر کار علیه بانو فریده دیبا تعمیرات کاخ و همچنین دستشویی و توالت ضلع شرقی کاخ که مسدود شده شروع گردیده هزینه تعمیرات فوق در حدود ۲۰۰۰۰۰۰ ریال برآورد می گردد، خواهشمند است دستور فرمایید اعتبار لازم تأمین و نتیجه را اعلام فرمایید.»(۲۰)

چند مورد هزینه های دیگر فریده برای کاخ هایش به نقل از اسناد دربار عبارتند از:

۱. برای خرید بعضی لوازم و اثاثیه ویلای کوچک کاخ سعدآباد ۰۰۰/۸۰ ریال به عنوان پیش پرداخت.

۲. تهیه موکت برای کاخ فریده از هندوستان ۲۰/۱۹۲۲۲ روپیه(۲۱)

۳. هزینه آشپزخانه کاخ فریده دیبا ۷۷۲۰۶۴۱ ریال(۲۲)

۴. خرید سیستم تهویه از آمریکا ۹۹۳۰ دلار(۲۳)

۵. هزینه خرید و نصب ۴ دستگاه کولر ۱۲۵۷۱۹۷ ریال(۲۴)

۶. هزینه چمن کار و گلکاری محوطه کاخ ۸۰۰۰۰۰ ریال(۲۵)

۷. هزینه خرید یک ویترین و جاگلدانی ۰۰/۳۵۰/۳۳ فرانک پاریس از مؤسسه مرسیه فرر(۲۶)

در سندی دیگر که موضوع آن تعمیرات کاخ فریده می باشد می خوانیم:

محترماً حسب الامر سرکار علیه بانو فریده دیبا جهت تعمیرات ضروری از کاخ معظم لها بازدید به عمل آمد و تعمیرات مشروحه ذیل مورد لزوم تشخیص داده شد. ضمناً امروز مقرر فرمودندکه یک ساختمان دو اتاقه با سرویس لازم و همچنین یک انبار که جمعاً حدود ۱۴۰ متر مربع می باشد در محوطه کاخ فوق احداث گردد. این سازمان هزینه تعمیرات و نوسازی ساختمان مورد لزوم را بالغ بر دو میلیون و دویست هزار ریال (تعمیرات ۴۰۰۰۰۰، نوسازی ۰۰۰۰/۱۸ ریال) برآورد می نماید:

۱. تعمیرات محوطه سنگچین ضلع شمالی کاخ

۲. مرمت کاشی کاری آب نماهای اطراف کاخ

۳. مرمت سنگفرش اطراف استخر

۴. رنگ آمیزی نمای ساختمان انبار و همچنین رنگ آمیزی اطراف استخر

۵. تعویض ستون های شکسته شده جلوی آشپزخانه

۶. بندکشی سنگفرش محوطه و...»(۲۷)

نکته جالب اینکه دستور ساخت ساختمانی دو اتاقه را داده که به همراه یک انبار ۱۴۰ متر مربع زیربنا می شود. و برای تعمیرات و ساخت دو اتاق مبلغ دویست و بیست هزار تومان به ارزش پول سال ۱۳۵۵ هزینه شده است درحالی که هر ریال آن گرسنه ای را سیر، که در اقصی نقاط کشور و روستاهای محروم با گرسنگی دست و پنجه نرم می کردند.

دربار پهلوی در هزینه ثروت ملی فقط رفاه، آسایش و زیاده خواهی و تجمل و اشرافی گری خود را می دید و هیچ ابایی از چنین خرج هایی نداشت.

اگرچه هر نظام سیاسی برای استمرار حاکمیت نیاز به تأمین ضروریات مردم دارد و برای مشروعیت دادن به حکومت باید حداقل پایگاهی نزد مردم داشته باشد، رژیم پهلوی بیش زا پنج دهه از این مهم چشم پوشید و تمام تلاشش برای بهره بردن بیشتر از دسترنج مردم بود بدون کمترین توجهی به اکثریت. این مهم در روزهای واپسین رژیم قابل لمس بود، درحالی که ماشین جنگی رژیم برای حضور در خیابان ها و کنترل، دستگیری و یا قتل و کشتار مردم نیاز به سوخت داشت و با اعتصاب شرکت نفت تأمین مواد سوختی معضلی برای رژیم و ماشین جنگی آن شده بود، برای کاخ فریده دیبا در دی ماه ۱۳۵۷، ۱۲۰۰۰ لیتر گازوئیل تحویل شده بود. فرمانداری نظامی تهران از کمبود سوخت مؤسسات و ادارات دولتی و ارتشی از مافوق خود درخواست کمک کرده است.(۲۸) سندی درباره کمبود گازوئیل در بیمارستان می نویسد:

«از بیمارستان سوانح و سوختگی تلفن کردند مدت سه روز است که گازوئیل بیمارستان تمام شد. و هرچه تلفن می کنیم گازوئیل نمی آورند و مریض ها در وضع بدی به سر می برند.»(۲۹)

و این درحالی است که مخزن کاخ های دربار از جمله فریده دیبا از سوخت پُر بود.

فریده دیبا در مناطق مختلف کاخ های دیگری نیز داشت که برای تفریح به آنجا می رفت. از جمله آنها کاخی در شمال کشور بود و شاه در اعتراض به مطالبات پی در پی فریده به درخواست او مبنی بر ساختن کاخ در مازندران اشاره دارد.(۳۰)

فریده در شهر پاریس نیز دارای کاخ بود تا در مواقع سفر از آن استفاده نماید. با اینکه درباریان از جمله فریده اختیار کامل را برای استفاده از سفارتخانه و خانه های فرهنگ و سایر امکانات دولتی داشتند اما ساختن کاخ شخصی با هزینه دربار چند مزیت داشت. یکی اینکه بدون هزینه کاخی با صدها هزار دلار را صاحب می شد و از طرفی اگر مکان های رسمی و دولتی حداقل محدودیتی را داشت و آنان در کارهای غیرشرعی و اخلاقی مجبور به رعایت مصالحی بودند و به نوعی برایشان محدودیت ایجاد می کرد اما در کاخ شخصی نه تنها محدودیت نداشتند بلکه هرآنچه در داخل کشور نمی توانستند انجام بدهند در آنجا صورت می گرفت و تبعاتی برایشان در برنداشت. نکته آخر و مهم دیگر این بود که کاخ ها ذخیره ای برای روز مبادای درباریان بود.

دربار پهلوی چندین تبعید آنان به خارج را تجربه کردند و با توجه به نوع اقدامات آنان و حرکت های اعتراضی ملت ایران در گوشه ذهن خود فروپاشی رژیم را پیش بینی می کردند. و برای اینکه پس از فروپاشی سرپناهی در خارج داشته باشند و در آن سکنی گزینند اقدام به ساختن کاخ و یا خرید جا می نمودند. لذا هر کدام از خواهران و برادران شاه در کشورهای غربی و بعضاً در گرانترین شهرها و محلات کاخ و ویلا خریدند و با فروپاشی رژیم در سال ۱۳۵۷ به آنجا نقل مکان کردند.(۳۱)

فریده دیبا نیز از این قاعده مستثنی نبود و او نیز دستور ساخت کاخ در پاریس را برای خودش صادر کرد.(۳۲)

داشتن کاخ های متعدد و مجلل، به اثاثیه لوکس و گرانقیمت و آن هم از نوع خارجی نیاز داشت تا در شأن دربار باشد؟! از آنجایی که هزینه ملزومات را دربار تقبل می کرد لذا برای درباریان زحمتی نداشت تا اشیای مورد نیاز را به مسئولین دربار سفارش دهند و دربار پیگیری لازم را بنماید. یکی از هزینه های سنگین اما ثابت درباریان خرید اشیای خارجی آنان بود. گمرک موظف بود در اسرع وقت سفارشات دربار و محموله هایشان را آزاد و بدون عوارض گمرکی به دربار بفرستد. با توجه به اینکه درباریان از پرداخت هرگونه عوارضی معاف بودند، این امتیازی برای آنان به وجود می آورد تا بعضی اقلام تجارتی مثل ماشین و اشیای گرانقیمت را به عنوان مصرف شخصی و بدون پرداخت عوارض وارد و چندین برابر قیمت در بازار آزاد بفروشند و به سود کلان برسند.

اکثریت ملزومات دربار ایران از خارج وارد می شد و این دو جنبه داشت؛ اولاً تولیدات داخلی، سلیقه اشرافی درباریان را ارضاء نمی کرد و دیگر اینکه رژیم پهلوی به ویژه سردمداران آن نوعی خودباختگی به غرب داشتند و همه آمال و آرزوهای خود را در غرب می دیدند و وابستگی به غریبان نیز تشدید کننده این روند بود. علی ای حال وارد کردن کالا از خارج، اگرچه لوکس تر و گرانتر بود، هزینه های جانبی نیز داشت که بار مالی خزانه مملکت را سنگین تر می نمود. مثل هزینه حمل و نقل، آسیب دیدن و گم شدن کالاها و... . با این حال هیچ کدام از عوامل فوق مانع درخواست ها و سفارشات مستمر و بی پایان درباریان نبود. فریده دیبا به عنوان فردی از درباریان در این زمینه سفارشاتی داشت که دربار مسئول تهیه و وارد نمودن آن از خارج بود. سند دربار درباره ورود کالاهای فریده دیبا از ایتالیا می نویسد:

«جناب آقای نبیل پیشکار محترم علیا حضرت فرح پهلوی شهبانوی ایران

با نهایت احترام به پیوست دو پارتی بارنامه که یکی از ایتالیا و دیگری از آلمان برای سرکار علیه با نو فریده دیبا به گرک مهرآباد رسیده تقدیم، مستدعی است به عرض مبارک رسانده چنان که اجازه فرمودند نامه برای ترخیص به وزارت دربار شاهنشاهی مرقوم فرمایید.»(۳۳)

سندی دیگر هزینه کالاهای خارجی فریده دیبا را که از خارج وارد شده چنین برمی شمرد:

«۱. هم ارز ریالی ۳۰۰۰۰ لیتر ایتالیایی بهای کارکرد و نمکدان سفارشی (ارژ انتو)

۲. هم ارز ریالی ۳۲۴۰ دلار حواله به کریسیتان دیور (فرانسه) بابت بهای لباس شب سرمه ای رنگ ـ مانتو مشکی ـ لباس پشمی قهوه ای ـ بلوز پز»(۳۴)

درخواست های ذکر شده مانع آن نمی شد که اگر چیز چشم دیگری می دید از آن صرف نظر نماید. اسداله علم در یادداشت هایش، از اعتراض شاه به فریده برای بردن سرویس غذاخوری اش بدون اجازه او اشاره دارد:

«... راستی این درویش خانم، می دانی بهترین سرویس غذاخوری مرا برده است؟ به جا نیاوردم. فرمودند، فریده دیبا، مادر شهربانو، بهترین سرویس غذاخوری که داشته ام به خانه خودش برده است. عرض کردم با اجازه چه کسی؟ فرمودند نمی دانم (خیلی با عصبانیت) عرض کردم، عصبانیت ندارد، از نو سفارش می دهیم. فرمودند آن شرکت در دانمارک به کلی برچیده شده است.»(۳۵)

اسناد دربار بعضی از درخواست های او را اینگونه می نویسد:

«۱. تنور خارجی(۳۶)

۲. تخت ماساژ(۳۷)

۳. سرویس طلا شراب خواری(۳۸)

۴. لوستر از فرانسه(۳۹)

۵. تابلو از ایتالیا(۴۰)

۶. پارچه از تایلند(۴۱)

۷. پر قو(۴۲)

۸. پنیر خارجی»(۴۳)

 

کسب عنوان والاحضرت فریده

با اینکه تمام کشور و سرمایه های مادی و معنوی آن در اختیار پهلوی ها بود و آنان هرگونه که میلشان می کشید استفاده می کردند اما عادت به تجمل پرستی و گشاده دستی و اسراف و تبذیر باعث شده بود تا دایره نیاز و درخواستشان هر روز نسبت به گذشته بیشتر شود و حتی برای غارت سرمایه های کشور بر یکدیگر سبقت می گرفتند. گاهی اوقات عناوین آنان برای بهره مندی هرچه بیشتر مؤثر بود تا نسبت به سایرین از امکانات و امتیازات بیشتری برخوردار شوند. هر مکاتبه ای از طرف دربار با سازمان ها و نهادهای دولتی که عنوان والاحضرت داشت بدون درنگ رسیدگی می شد و نهادهای دولتی موظف به اجرای تمام درخواست های دربار بود. با این حساب تلاش برای گرفتن القاب درباری یا حفظ عنوان و حتی از دست دادن یک عنوان برای فرد تبعات مثبت و منفی داشت. محمدرضا از فاطمه پهلوی به دلیل ازدواج بدون اجازه با یک مسیحی ـ به دلیل تبعات منفی و بدبینی نسبت به دربار در بین علما و جامعه ایران ـ او را تهدید به حذف عنوان والاحضرت کرد و شوهر فاطمه نیز مجبور به پذیرش ظاهری اسلام شد(۴۴) تا ازدواجش دچار مشکل نشود و حفظ عنوان والاحضرت از حمیدرضا پهلوی به دلیل ازدواج با زنی بدنام و دستور به حمیدرضا برای طلاق دادن زن مورد نظر از این گونه موارد بود.(۴۵) به دلیل همین بهره مندی ها بود که فریده دیبا نیز درخواست عنوان درباری و یا دریافت نشان از شاه را نمود. اسدالله اعلم در خاطراتش می نویسد:

«...[به شاه] عرض کردم نوروز نزدیک می شود و سرکار فریده خانم یکی از دو موضوع را انتظار دارند، یا مقام والاحضرت و یا نشان خورشید. اجازه مرحمت فرمایید انجام شود. فرمودند: من با علیا حضرت هم صحبت کردم. ایشان هم تعجب دارند که این درویش خانم این چیزها را برای چه می خواهد. عرض کردم تعجب می کنم که نظر علیا حضرت این است. چون من یقین داشتم که ایشان در حضور علیاحضرت هم استدعا کرده اند. فرمودند: اتفاقاً این طور نیست. کلاً بیایم و به او نشان خورشید بدهیم آن وقت جواب مادرم را که البته خواهرم شمس به شدت تحریک خواهد کرد، چه بدهیم؟»(۴۶)

فریده دیبا از زندگی اینچنینی مرفه و اشرافی بهره می برد. برای او حقوق ثابت مقرر گردید و با درآمدهای دیگری که از مسئولیت های مختلف به دست می‌ آورد و یا کمک های مادی و معنوی دخترش نزدیک دو دهه در دربار ایران زندگی کرد. او همسان دیگران دفتری داشت که چندین کارمند و کارگر مشغول رتق و فتق امور او بودند که حقوق آنان از طرف دربار پرداخت می شد. سفارشات او نیز توسط دربار تهیه می شد و چندین خودرو لوکس و آخرین مدل به او تعلق داشت و از آنان استفاده می کرد. کاخ های درخواستی با هزینه دربار ساخته می شد و هزینه سفرهایش تماماً توسط دربار پرداخت می گردید. استفاده لاقیدانه و افسارگسیخته از منابع مالی کشور و اقدامات خلاف شئون اسلام و اخلاق و قانون باعث تنفر مردم ایران از آنان گردید و مردم در حرکت های اعتراضی علیه رژیم که توسط امام خمینی(ره) در سال ۱۳۴۲ آغاز شد شرکت نمودند و پس از پانزده سال رژیم پوشالی پهلوی فروپاشید و دربار پهلوی از جمله فریده دیبا به خارج گریخت و چندین سال در آمریکا از اموالی که به یغما برده بود به زندگی اشرافی ادامه داد تا اینکه در سال ۱۳۷۸ درگذشت.(۴۷)

پانوشت:

۱. کهن دیارا، فرح پهلوی، ص ۳۹۱.

۲. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست، ج اول، مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی تهران، چاپ اول ص ۲۱۰.

۳. همان، صص ۱۲ و ۲۱۱.

۴. رضاخان چهار زن گرفت و پسرش محمدرضا اگرچه رسمی سه بار ازدواج کرد اما رفیقه های یک شبه و چند شبه بسیاری داشت.

۵. همان، ص ۲۱۵.

۶. اسناد موضوعی دربار ـ بدون تاریخ.

۷. همان، مورخ ۲۵/۱۱/۱۳۵۱.

۸. همان، مورخ ۲۹/۶/۱۳۴۹.

۹. همان، بدون تاریخ.

۱۰. یادداشت های علم، به کوشش علینقی عالیخانی، ج ۲، صص ۴۶ تا ۴۸.

۱۱. اسناد دربار، بدون تاریخ.

۱۲. همان، تاریخ ۱۶/۱/۱۳۵۴.

۱۳. همان، تاریخ ۱۶/۱/۱۳۵۴.

۱۴. همان، تاریخ ۱/۱۰/۱۳۵۵.

۱۵. همان، مورخ ۱/۲/۱۳۵۵.

۱۶. همان، مورخ ۲۱/۱۲/۵۴.

۱۷. همان، مورخ ۲۳/۱۲/۱۳۵۶.

۱۸. همان، مورخ ۱۵/۲/۵۴.

۱۹. همان، مورخ ۲۵/۴/۵۴.

۲۰. همان، مورخ ۷/۱۰/۱۳۵۴.

۲۱. همان، مورخ ۸/۹/۱۳۵۳.

۲۲. همان، مورخ ۵/۵/۱۳۵۴.

۲۳. همان، مورخ ۱۱/۵/۱۳۵۴.

۲۴. همان، مورخ ۲/۵/۱۳۵۴.

۲۵. همان، مورخ ۲۶/۷/۱۳۵۶.

۲۶. همان، مورخ ۸/۹/۱۳۵۶.

۲۷. همان، مورخ ۴/۳/۱۳۵۵.

۲۸. همان، مورخ ۳/۱۰/۱۳۵۷.

۲۹. اسناد فرمانداری نظامی تهران بدون تاریخ.

۳۰. یادداشت های علم، ج ۴، ص ۹۴.

۳۱. زنان دربار به روایت اسناد ساواک، کتاب چهارم شمس پهلوی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص ۲۲.

۳۲. اسناد دربار، بدون تاریخ.

۳۳. همان، مورخ ۶/۶/۱۳۴۷.

۳۴. همان، بدون تاریخ.

۳۵. یادداشت های علم، ج ۳، ص ۱۶۰.

۳۶. اسناد دربار، تاریخ ۳۰/۲/۱۳۵۷.

۳۷. همان، مورخ ۱۳/۱۲/۱۳۵۲.

۳۸. همان، مورخ ۹/۱۰/۵۳.

۳۹. همان، بدون تاریخ.

۴۰. همان، تاریخ ۱۶/۷/۱۳۴۷.

۴۱. همان، تاریخ ۲۴/۱/۱۳۵۶.

۴۲. همان، تاریخ ۵/۳/۱۳۵۶.

۴۳. همان، تاریخ ۲۰/۷/۱۳۵۶.

۴۴. پهلوی ها، ج ۲، ص ۳۵۱.

۴۵. همان، ص ۴۳۶.

۴۶. یادداشت های علم، ج ۵، ص ۵۶۱، ۵۶۳.

۴۷. کهن دیارا، فرح پهلوی، ص ۳۹۱.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی پرتال خبری، توسط پارس نوین